داستانک دایهء بهتر از مادر
وقتی از تخم بیرون امد دید تعداد زیادی جوجه مثل او دنبال مادرشان می گردند.
ولی ادم های مهربان انها را به جای گرمی بردند و غذا دادند وهر روز هم به انها سر می زدند و بهتر از یک مادر مواظب انها بودند.
جوجه ها به خاطر غذا های خوشمزه و تقویتی و جای گرم ونرم خدا را شکر می کردند.
ادم های مهربان نگران بیمار شدن انها هم بودند و همه روزه دامپزشک انها را معاینه و وزن می کرد.
امروز متوجه شدند که ادم ها می خواهند انها را به مسافرت ببرند مرغ ها به هم می گفتند چطور ما می توانیم محبت ادم ها را تلافی کنیم !
یک ساعت بعد برق چاقو ها به انها فرصت نداد که از ادم ها تشکر کنند.
دایهء بهتر از مادر
از کتاب اینه ها هم دروغ می گویند
محمد احتشام
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۱/۰۸ ساعت توسط پرستار
|
پایگاه اطلاع رسانی پرستاری اولین و فعال ترین پایگاه در زمینه اطلاع رسانی پرستاری است با محبت های شما عزیزان و مخاطبان خود که با بازدیدها و جستجوهایتان آن را تبدیل به مرجعی در پرستاری نموده اید آمادگی خود را جهت انتشار اخبار ، مطالب ، تحقیقات و اطلاعیه های شما اعلام می نماید.